مقاله بررسی علل مهاجرت نخبگان ایران به خارج از كشور در 45 صفحه ورد قابل ویرایش
پیشگفتار
هنگامی كه به برنامه مستند مهاجرت از صدا وسیمای جمهوری اسلامی ایران در ذهن خود مرور میكنم، نخبگان ایران را در آنسوی مرزها، تجسم می كنم؛ مغزهایی كه برای هر كدام از آنان میلیونها بلكه صدها میلیارد دلار هزینه مادی صرف گردیده است كه اگر آنرا هم، كنار بگذاریم هزینه معنوی كه صرف تربیت و پرورش آنان گردیده است نمیتوان از آن صرفنظر كرد. این هزینه معنوی از خانواده تا اجتماع ومعلم واستاد صرف پرورش این مغزها گردیده است و اینك با اندك تلنگری از این كشور خارج و در خدمت بیگانگان قرار گرفتهاند. مغزهای نظیر پروفسور مجید سمیعی معروف به امپراتور جراحی جهان و پروفسور موسی رحمان زاده معروف پرزیدنت جراحی ترمیم جراحات سوانح و تصادفات كه در آلمان زندگی میكنند و این نوابغ چه زیبا از هویت اسلامی وایرانی خود دفاع میكردند در ذهن خود مرور می نمایم، اضطراب و پریشان سلولهای مغزم را تحت فشار قرار میدهد. و میلیونها انسان كه هموطنی كه؛ میتوانستند با دستهای معجزهگر آنان از بیماری و رنج رهایی یابند دلم را لرزان میكند و سوالات زیاد اما جوابهای ناقص در ذهنم صف میكشند یاد سخن یاكوفلوف مشاور گورباجوف به ذهنم خطور میكند. «ما شوریها بالقوه قوی بودهایم ولی نتوانستیم آنرا بالفعل تبدیل نماییم»
شاید این جمله داستان رفع مجهولات ذهنی من گردد. چرا ما با وجود اینكه منابع مختلف مادی و معنوی برخورداریم نتوانستهایم آنرا بالفعل نماییم وبه این دردهای بی درمان مبتلا شدهایم. در آخر از استاد محترم جناب آقای دكتر ابوالقاسم طاهری كه مرا با راهنمائیهای خود در رفع نواقص این مقاله هر چند ناقص یاری كردهاند تشكر مینمایم و توفیق آنجناب را از خداوند منان بیش از گذشته خواستارم.
سوال اصلی: علل مهاجرت نخبگان ایران به كشور
فرضیه:علل مهاجرت نخبگان ایران به خارج كشور میتواند بر حسب نظریه سیستمی متعدد، مانند كاش دستمزدها، سیاست زدگی دانشگاهها، عدم منزلت علمی نخبگان در كشور و …باشد.
نظریات مهاجرت
مهاجرت یا IMMigratiopn بطور كلی در مفهوم جابهجایی و انتقال جمعیت در مكان یا تحرك جغرافیایی جمعیت استفاده میشود.
ولی در معنای خاص آن عبارتست از نقل مكان انفرادی یا[1]جمعی انسانها با تصمیم به تغییر محل اقامت و كار بطوردائم یا برای مدتی طولانی و بیش از یك سال.
در تعریف دیگر مهاجرت عبارتست از تحركات جغرافیایی یا مكانی است كه بین دو منطقه جغرافیایی انجام میشود. این حركت شامل ترك یك منطقه و اقامت پیوسته در منطقهای دیگر میباشد كه آنرا مهاجرت دائمی میگویند. در تعریف دیگر مهاجرت عبارتست از: كوچ و جابهجایی جمعیت از نقطهای به نقطه دیگر میباشد. مهاجرت برحسب عوامل مختلف موثر نظیر مرز ساسی كشورها، مدت مهاجرت، خواست واراده جمعی بودن به 4 گروه تقسیم میشود هر گاه 2 یا 3 شاخه در دسته بندیها و خیلی هستند.
1- مهاجرت با توجه به مرزهای سیاسی
2- مهاجرت با توجه به عامل زمان
2- مهاجرت باتوجه به عامل خواست واراده
4-مهاجرت از نظر شكل تذكر چون مهاجرت باتوجه به مرزهای سیاسی مورد بحث ما در این مقاله است به تعریف اشاره نموده واز بقیه خودداری میكنیم.
مهاجرت با توجه به مرزهای سیاسی به دو شاخه تقسیم میشوند. الف :مهاجرت داخلی: تغییر محل اقامت از یك مكان به مكان دیگر در یك كشور باسرزمین معین در چارچوب مقررات و تقسیمات آن كشور. مانند مهاجرت روستائیان ایران به كلان شهرها
ب: مهاجرت بین المللی:مهاجرت بین المللی برخلاف مهاجرت خارجی كه در عرف بین الملل؛ حداقل یكی از آن دو كشور مستقل به حساب نمیآید؛ بین دو كشور مستقل انجام میگیرد مانند مهاجرت نخبگان ایران به آمریكا
در تعریف مهاجرت نخبگان با فراز مغزها یا مهاجرت صلاحیتها كه در زبان لاتین (Drainbrain) نامیده میشود گونهای از مهاجرت میباشد كه در آن عنصر آموزش وبه كارگیری علم در محیطی مساعد نهفته است بعبارت دیگر؛ فرار مغزها به معنی مهاجرت افراد متخصص و تحصیلكرده ای است كه كشورهای صنعتی و پیشرفته جهان را مكان مناسب جهت رشد و ارتقا اندوخته های علمی خودش دانسته و به لحاظ فرهنگی بهترین زمینه را برای انتشار آموختههای خود میدانند آمریكاو كانادا مهمترین مراكز جذب نخبگان ایران میباشد. در یك نظر باید گفت نظریات مهاجرت دررشتههای علوم انسانی از جمله علوم سیاسی عام و از منظر مختلف تعریف میشوند. كه به اختصار با ذكر نام توضیح این نظریات در زیر میآید:
1- دیدگاه اقتصادی: این دیدگاه در داخل ومجموعه خود به 4 شاخه تقسیم میشود كه به ترتیب با ذكر نام آنها؛ تغریف مختصر نیزمیگردند: الف: نظریه كلاسیك:این نگرش با آراء و عقاید آدام اسمیت (1788) اقتصاد دانان كلاسیك وپیروان او گره میخورد طبق این نظریه مهاجرتها اعم از داخلی و بین المللی مكانیزمی برای باز توزیع نیروی كار وی؛ كارگران مهاجر را نیز تابع قانون عرضه و تقاضا میدانست وآنرا نه تنها باعث رشد اقتصادی دو منطقه مهاجر پذیر و مهاجر فرست، بلكه وسیلهای برای بهبود وضع كار و اشتغال به شمار میآورد.
ب: نظریه نئوكلاسیكها: اقتصاد دانی چون ساستاد (1962) هاریس و تودارو؛ این نظریه را كمی تغییر دادند:
بر پایه این نظریه؛ از لحاظ دید كلان اقتصادی هر جا نیروی عرضه كار پیش از سرمایه میباشد دستمزدها رو به كاهش میگذارد و بعكس هر جا نیروی كاركمتر از سرمایه باشد دستمزدها افزایش مییابد و در نتیجه روند مهاجرت نیروی انسانی از منطقه با نیروی كار بیشتر و سرمایه و دستمزد كمتر به طرف منطقه نیروی كار كمتر و سرمایه و دستمزد بیشتر میروند و در نتیجه هنگامیكه تعادل بین نیروهای كار[2] و دستمزدها برقرار شود مهاجرت متوقف میشود. تئوری مهاجرتی نئوكلاسیكها بر تفاوت دستمزدها واحتمال كاریابی استقرار مییابد و عواملی كه در جذب یا دفع مهاجرت مؤثر است؛ عنایت نكرده است از جمله: 1-تغییر سیاستهای بین المللی و غیر كارآمد و محاسبات اولیه مربوط به آن، اوضاع و احوال اقتصادی و تصمیم گیریهای سیاسی از عوامل مهم و اثرگذار بر جریانات مهاجرتی است.
1- تغییر سیاستهای بین الملل و غیر كارآمد محاسبات اولیه مربوط به آن، اوضاع و احوال اقتصادی و تصمیم گیریهای سیاسی از عوامل اثر گذار بر جریانات مهاجرتی است.
2- احتمال تحقق فرض مشابهت بین بین مبدا ومقصد كه به مهاجرت و تامین آن در مقصد وكاهش مازاد آن در مبدا می انجامد و به تامین هر چه مطلوبتر اشتغال تام در آن منطقه تاثیر میگذارد و در نتیجه نظریه نئوكلاسیكها را با تردید موجه می كند. چه مهاجران درمقصد؛ مهارتهای لازم را به دست میآورند و در بازار كار كشور مهاجر پذیر جذب می شوند. به همین دلیل مهاجرت به صورتهای گوناگون در شرایط جدید ادامه مییابد و با نوسانات گذرایی نیز مواجه میشود.
3- نظریه نئوكلاسیك ها در مقیاس خود جای بحث دارد تجربیات اخیر نشان میدهد وجود تفاوتهای زیاد دستمزد بین سرزمینهای مهاجرفرست و مهاجرپذیر كه به مراتب بیش ازهزینههای مهاجرت است،موجب استمرار مهاجرتها و در مواردی تشدید آنها شده است
ج: نظریه اقتصاد جدید مهاجرت:
برطبق این نظریه مهاجرت اقدامی است كه از طرف افراد انجام میگیرد و بطور وسیعی در رابطه باعملكردی كه آنان در جامعه دارند میباشد این امر فقط برای افزایش درآمد نبوده است بلكه اقدامی است برای به حداقل رساندن خطراتی مانند فقدان امنیت و بیمه، داد و ستد، كاستیهای بازار، فقدان بیمة بیكاری و غیره میباشد، این امر موجب میشود كه كشور مهاجر فرست است از ارز خارجی كشور مهاجر پذیر كه ارزش به مراتب بالاتر از سرمایه محلی دارد برخوردار شده و در نتیجه توسعه ملی كشور مهاجر فرست كمك شود. برخی از محققان از جمله تایلور (1992) و استارك (1994) به این مساله از جهت دیگر توجه مینماید این كه پول ارسالی بوسیله مهاجران نه تنها موجب بهبود اوضاع اقتصادی كشور مهاجر فهرست شده كه باعث افزایش درآمد خانوارهای مهاجر فرست و در نتیجه نوعی منزلت اجتماعی بالاتر نسبت به خانوارهای هم تراز مینماید و در نتیجه پدیده مهاجرت بین المللی را تشدید مینماید تفاوت عمده نظریه اقتصاد جدید مهاجرت به این شرح است:
1- مهاجرت در شرایطی كه تفاوتی بین دستمزدها در مبداء و مقصد هم وجود نداشته باشد انجام میگیرد.
2- وجود ادامه مهاجرتهای بین المللی از منطقهای به منطقه دیگر، خود برانگیزنده مهاجرتهای جدید بوده وبعنوان وسیلهای برای افزایش درآمدها وكاهش مخاطرات اقتصادی در سرزمینهای مهاجر فرست تلقی میشود.
3- مادامی كه بازار مطمئن و مناسبی برای اشتغال كشورهای در حال توسعه وجود نداشته باشد، مهاجرت از آن كشورها به خارج ادامه مییابد.
4- كشورهای مهاجرفرست نه تنها از طریق سیاستهای بازار كار بلكه كمك بیمه های اقتصادی و امنیت سرمایه میتوانند بر روند مهاجرت تاثیر گذارند.
4- گر چه نظریه اقتصاد جدید مهاجرتی رو به توسعه بوده و گرایش زیادی به مقبولیت آن وجود دارد اغلب مطالعاتی كه توسط پیروان این نظریه انجام شده است مربوط به مهاجرتهای روستایی از كشورهای در حال توسعه به ممالك توسعه یافته است.
د: نظریه بازار دوگانه:
نظریه بازار دوگانه بر خلاف نظریات اقتصادی كه در نگرشهای كلان خود، مهاجرتهای بین المللی را زاییدة نیروهایی میدانند كه برتر از خود بوده و در تضاد با خواست وتمایل افراد مهاجر قرار دارد و آنرا نتیجه تقاضای دائمی به كارگران خارجی میداندكه ویژگی ذاتی ساختارهای اقتصادی دركشورهای توسعه یافته بوده است عواملی كه در شكل گیری ساختارهای اقتصادی كشورهای توسعه یافته موثرند، عبارتند از:
1- دستمزدها علاوه بر انعكاس شرایط عرضه و تقاضا، وسیلهای برای تامین منزلت و حیثیت افراد است.
پیش درآمد:جهانی شدن علت العلل مهاجرت نخبگان:
پدیده مهاجرت یا فرار مغزها یا مهاجرت صلاحیتها، پیامد جهانی شدن یا)Globalization) میباشد.
پیامد جهانی شدن گسترش ارتباطات و شبكههای مختلف ماهوارهای واینترنتی موجب شده است جهان به صورت یك دهكدهی جهانی درآید. كاركرد گسترده در پهنه جهان كه اثرات مدرنیته یا جهانگرایی صنعتی به قول آنتونی گیدنز میباشد. كه پیامد آن كم رنگ كردن بسیاری از كاركردهای فرهنگی و اجتماعی جوامع مانندملیت ومذهب خانواده و میهن [3]و غیره گردیده است بطوریكه فرایندجهانی شدن زنگ خطر را برای جوامع از این لحاظ به صدا درآورده است.
طبق آمارهای سازمانهای جهانی، از جمله سازمان ملل متحد در سالهای آینده؛ 2000 زبان بومی كشورها كه مهمترین عامل در ارتباط با انسانها، با یكدیگر میباشد. در اثر این پدیده در حال نابود شدن و منقرض شدن خواهند بود. این مسئله كه پیامد گسترش سیطره جهان غرب به ویژه امریكا در نتیجه توسعه یافتگی این كشورها میباشد. از یكطرف، و گسترش آهنگ نیاز بیشتر بشر [4]به تكنولوژیهای جدید، در عصر جدید وابستگی كشورهای درحال توسعه یا جهان سوم به این كشورها در بسیاری از زمینهها بصورت یك پدیده غیر ممكن القا مینماید بعلاوه این عوامل، در نتیجه این نیاز و سیطره، جنبههای مخرب آن، تخریب فرهنگی رابصورت یك پدیده عادی و معمولی در زندگی روزمره انسانها مبدل مینماید. بطوریكه در سایه جهانی شدن روند دیگری از غارت جهانی را توسط كشورهای پیشرفته رقم میزند كشورهای توسعه یافته طعمه خود را ازمیان نوابغ و استعدادهای بالفعل جوامع توسعه نیافته یار و به توسعه انتخاب میكنند. اگر چه سابقه تهاجم یا تخریب فرهنگی مساله امروز نیست اما روند جهانی شدن كه پیامد توسعه ارتباطات و فناوری میباشد، شتاب گستردهای را جذب نخبگان ونوابغ فرهنگی وعلمی كشورها بویژه كشورهای جهان سوم، پیامد این پروسه میباشد. به آن نمود دیگری را داده است. جمهوری اسلامی ایران نیز در این میان از این خطر در امان نیست. وقتی ارقام متفاوت از مهاجرت نخبگان از ایران به كشورهای پیشرفته بویژه آمریكا و كانادا نظر؛ میافكنیم. عمق پیامد مساله را درك میكنیم بویژه آنكه خبرها حاكیست كه سفارتخانههای خارجی نیز در شتاب دادن به مهاجرت مغزها باشیوههای مختلف اقدام مینمایند كه در نتیجه این عوامل موجب شده است مهاجرت مغزها از یكطرف به هم خوردن هرم جمعیت نیروی كار متخصص و ماهر ونیمه ماهر و از طرف دیگر از آنجا كه امروزه اعتقاد براین است كه قدرت برتر جهان از آن كسانی است كه قدرت علمی، نوآوری و دسترسی بیشتری به اطلاعات دارند وصف آرایی و مبارزه قدرت در نظام نوین جهانی نه بر اساس تعداد سرباز، تانك و حتی سلاحهای استراتژیك [5]بلكه بر حسب نیروهای ورزیده علمی و تخصصی محققان و پژوهشگرایان تعیین میگردد، باید بپذیریم كه از دست دادن چنین نیروهایی و پیوستن آنان به صفوف دیگر؛ حتی كمك به امپراطوری جهان غرب بویژه آمریكا است و با مهاجرت و انتقال چنین نیروهایی یك ستون از عمارت امنیت ملی برداشته میشود و حداقل یك آجر به مصالح بنای قدرت كشور مهاجر پذیر (امپراطوری غرب) اضافه می گردد. برای نمونه نیروهایی كه دوران تحصیلات تكمیلی را گذراندهاند یا در حال گذراندن این دوره میباشند. اگر محل تحصیلاتشان خارج كشور باشد حتی اگر بخواهند پس از اتمام دوران تحصیل به كشور بازگردند. خسارت قابل توجهی به جامعه وارد خواهد شد با عنایت به اینكه این دوره، دوره زایندگی و تولید علم است یك پروژه تحقیقاتی یك ابتكار و یك نوآوری را كه بالقوه از آن ما بوده است از دست داده و در اختیار بیگانگان قرار میدهیم،لذا اهمیت مهاجرت نخبگان علمی از این نظر مورد توجه قرا میگیرد و هزینههای كشور برای تربیت آنها متحمل شدهاست. به هدر رفته و درخدمت دیگران قرار میگیرد.