*مقاله درمورد محاسبه ومقایسه دز انتگرال قلب در رادیوتراپی مری با سه انرژی*
محاسبه ومقایسه دز انتگرال قلب در رادیوتراپی مری با سه انرژی فوتون متفاوت به كمك تصاویر سیمولیشن CT و طرح درمان كامپیوتری
مقدمه:سرطان مری، یكی از سرطانهای شایع در كشور ما میباشد]1[، بطوریكه ایران در زمره كشورهایی قرار دارد كه دارای بالاترین میزان اینگونه سرطانها میباشد. رادیوتراپی یكی از روشهای درمانی (جراحی – رادیوتراپی – شیمی درمانی) میباشد كه جهت درمان و تسكین از آن استفاده میشود.
در رادیوتراپی مری قلب و نخاع اندامهای بحرانی محسوب شده، ازعوامل محدود كننده درمان هستند. برای پرتو درمانی سرطان مری تكنیكهای مختلفی وجود دارد كه یكی از آنها تكنیك درمانی دو فیلد (قدام – خلف) میباشد. باتوجه به قرار گیری قلب و نخاع در میدان این روش درمانی و نیز دز بكار گرفته شده، مطالعه پارامترهای فیزیكی این دو ارگان مهم است.
مواد و روشها: با استفاده از تصاویر CT اسكن و طرحهای نقشه درمانی كامپیوتری هر مقطع، انرژی جذب شده در بافتهای مختلف (نخاع، هدف، قلب) در ده بیمار به صورت جداگانه برای دستگاههای پرتو درمانی كبالت-60 و شتابدهنده با باریكه انرژیهای MV 6 وMV 10 در تكنیك درمانی قدام – خلف مورد بررسی قرار گرفت و نتایج با یكدیگر مقایسه شد. در این مقاله پارامترهای دز جذبی و دز انتگرال درقلب برای سه انرژی مذكور در درمان كانسر مری به همراه هیستوگرامهای دز-حجم(DVH) بررسی شدند.
نتایج:درمان به كمك شتابدهنده با انرژی MV 10 در مقایسه با درمان به كمك كبالت-60 ،شامل این مزایا می باشد:
(الف)-كاهش دز نقطه ماكزیمم درحجم تابشی(Irradiated volume) در تمام بیماران (در بیشترین حالت 25%).
(ب)-توزیع دزیكنواخت تر داخل هدف در تمام بیماران. (ج)-كاهش دز تجمعی (Integral Dose) قلب در تمام بیماران(در بیشترین حالت 9/8% كاهش نسبت به كبالت). (د)-كاهش حجمی ازقلب كه دز های بالاتر را دریافت می كند در تمام بیماران(تغییر كاملا محسوس می باشد)
بحث:استفاده از شتابدهنده در باریكه انرژی MV10 به جای كبالت، جهت درمان تومورهای ناحیه مدیاستن مناسبتر می باشد.نیاز به شتابدهنده برای درمان سرطان مری بخصوص در بیماران درشت جثه ضروری تر است.
كلمات كلیدی:پرتو درمانی،دز تجمعی،دز قلب،طرح درمان كامپیوتری،سی تی سیمولاتور
مقدمه:
در بهینه كردن طراحی درمان در رادیوتراپی،برآورد دز انتگرال نقش مهمی برای تصمیم گیری در انتخاب انرژی،ابعاد فیلدها و تعداد فیلدها دارد.به عنوان یك قاعده كلی باید سعی كرد كه دز انتگرال بافتهای سالم حداقل ممكن باشد به شرطی كه تومور، دز كافی و یكنواخت دریافت و دز اندام بحرانی از حد تحمل بیشتر نباشد]2[.بررسی ها نشان می دهد روش درمانی چرخشی در تومورهای با قطر كمتر از 6 سانتی متر ،روش مطلوبی است ]3[ (Afana و همكاران ) ،ولی در تومورهای با حجم بزرگتر ،مناسب نیست.در بررسی دز انتگرال نخاع توسط Cornوهمكاران]4[ معلوم شد وضعیت خوابیده به شكم(Prone) نسبت به طاقباز(Supine) ،ترجیح دارد.در بررسی دیگر Roth ]5[ نتیجه گیری كرد كه دز انتگرال نسبی هدف، به تنهایی نمیتواند تعیین كننده روش درمانی مناسب باشد وپارامترهایی از قبیل توزیع دز، دز جذبی و اندام های بحرانی مهمتر میباشند.پور فلاح]6[ در طراحی درمان برای محاسبه دز سرویكس،دز انتگرال هدف و ركتوم در تكنیكهای مختلف رادیوتراپی ،را مورد بررسی قرار دادو به این نتیجه رسید كه دز انتگرال بافتهای سالم در تكنیك 6 فیلد ،كمترین ودر تكنیك باكس (Box) بیشترین مقدار را دارد .دز انتگرال و هیستوگرام حجم-دز قلب(DVH) توسط Cornesوهمكاران ]7[ در سال 2002ودر بیمارستان رویال مارسدن با یك باریكه انرژی یكسان و در هشت بیمار در دزدرمانی cGy 5040 در 28 جلسه مورد مطالعه قرار گرفت.(مقاله Estro) .
ندائی و همكاران ]8[،در بخش فیزیك رادیوتراپی بیمارستان امام خمینی،دز انتگرال نخاع،ریه و هدف را در درمان مری میانی با تكنیكهای دو فیلدمقابل (POP) ،سه فیلد با و بدون وج باسیستم درمانی كبالت را محاسبه و به این نتیجه رسیدند كه در تكنیك POP دز انتگرال نخاع بیش از سایر تكنیكهاست، ولی دز انتگرال هدف در همه تكنیكها اختلاف زیادی ندارند.
در مقاله حاضر، دز انتگرال وDVH قلب دردرمان مری با تكنیك دو فیلد موازی مخالف كه رایجترین روش درمان در مراكزدرمانی ایران برای تمام دز و یا تا دو سوم كل دز می باشد مورد بررسی قرار می گیرد.