فصل اول............................................................................................... 4
مقدمه :................................................................................................. 4
سرمایه و سرمایهگذاری :............................................................................ 5
نقش سرمایه در رشد و توسعه :.................................................................... 6
تئوری رشد آدام اسمیت :............................................................................ 8
اهمیت پسانداز در تشكیل سرمایه :............................................................. 12
عوامل مؤثر بر پسانداز.......................................................................... 14
1ـ توزیع درآمد..................................................................................... 14
2ـ رشد درآمد سرانه............................................................................... 14
3ـ تورم.............................................................................................. 15
4ـ نرخ بهره......................................................................................... 15
فصل دوم............................................................................................. 22
مقدمه :............................................................................................... 22
مروری بر ساختار بازار مالی.................................................................... 23
الف ـ سیستم مالی................................................................................... 23
ب ـ بازار مالی...................................................................................... 24
ساختار نظام مالی بر اساس حوزه عملكرد بازارهای مختلف................................ 25
ساختار بازار مالی در یك نگاه ساده.............................................................. 26
الفـ بازار پول...................................................................................... 26
بازار مالی........................................................................................... 26
بازار تأمین اطمینان................................................................................ 26
بازار سرمایه........................................................................................ 26
بازار پول............................................................................................ 26
شركتهای بیمه..................................................................................... 26
بورس اوراق بهادار................................................................................ 26
بازار ملی............................................................................................ 26
بانك................................................................................................... 28
بـ بازار سرمایه.................................................................................... 29
بورس اوراق بهادار................................................................................ 32
جـ بازار تأمین اطمینان............................................................................ 33
بیمه................................................................................................... 34
فصل سوم............................................................................................ 37
مقدمه :............................................................................................... 37
روند تشكیل سرمایه در ایران..................................................................... 37
بررسی نقش و جایگاه سیستم بانكی در تشكیل سرمایه كشور................................ 42
بررسی نقش و جایگاه بازار بیمه در تشكیل سرمایه ایران................................... 51
بررسی نقش و جایگاه اوراق بورس بهادار در تجهیز منابع سرمایهای كشور............ 58
بررسی وضعیت عملكرد بورس اوراق بهادار تهران......................................... 59
نتیجه گیری.........................................................................................62
پیشنهادات...........................................................................................64
جدول شماره 1ـ1ـ سهم سرمایهگذاری در GDP برخی كشورهای منتخب (درصد)....... 18
بانكهاوموسساتاعتباری.......................................................................... 27
بورس................................................................................................ 27
جدول 3ـ1ـ مقایسه وضعیت نرخ رشد سپردههای بانكی و نرخ رشد حجم پول........... 48
جدول 3ـ2ـ وضعیت مانده سپردههای شبكه بانكی كشور (79ـ1363)................... 48
جدول 3ـ3ـ نسبت مانده سپردههای بانكی از تولید ناخالص داخلی.......................... 49
جدول 3ـ4ـ علل عدم بهرهبرداری از فرصتهای تجهیز منابع سرمایهای در بانكهای توسعهای در دوران بعد از انقلاب 50
جدول 3ـ5ـ مقایسه پسانداز و حق بیمه بین 23 كشور جهان در سال 1996........... 56
جدول 3ـ6ـ وضعیت عملكرد صنعت بیمه كشور در تجهیز منابع سرمایهای............. 57
جدول 3ـ7ـ وضعیت عملكرد سرمایهگذاریهای صنعت بیمه كشور (80ـ1373)...... 57
فصل اول
مقدمه :
یكی از تحولاتی كه از ابتدای شكلگیری علم اقتصاد مورد توجه اقتصاددانان بوده مسئله رشد و توسعه اقتصادی است. رشد و توسعه اقتصادی از جمله اهداف اصلی در سیاستگذاری و تصمیمگیری اقتصادی است شاید به همین جهت به یكی از مهمترین موضوعاتی بدل شده كه ذهن اقتصاددانان را به خود معطوف داشته. باید توسعه را جریانی چند بعدی دانست كه مستلزم تغییرات اساسی در ساخت اجتماعی، نهادهای ملی، طرز تلقی مردم، كاهش نابرابری، ریشه كن كردن فقر مطلق و نیز تسریع رشد اقتصادی است.
در دنیای پیچیده و پر تلاطم كنونی، بسیاری از كشورها، به ویژه كشورهای در حال توسعه، برای قرار گرفتن در مسیر توسعه و افزایش رشد اقتصادی، سرمایهگذاری در بخشهای مختلف اقتصادی را در اولویت قرار دادهاند. در حالی كه تشكیل سرمایه به عنوان یكی از متغیرهای حیاتی رشد اقتصادی محسوب میشود. این كشورها از نظر مالی فقیرند اما دارای فرهنگ، شرایط اقتصادی، اجتماعی و ساخت سیاسی متفاوتی هستند و با مسائلی مواجهند از جمله بازارهای محدود، كمبود مهارتها، قدرت ضعیف چانه زنی امید كم به خوداتكایی مهم اقتصادی، مخصوصاً كمیابی منابع مالی. اینگونه از كشورها در یك رشته از هدفهای مشترك سهیماند این هدفها شامل : كاهش فقر و نابرابری و بیكاری، تأمین حداقل سطح آموزش و بهداشت. مسكن و غذا برای افراد متبوع كشور و نیز گسترش امكانات اقتصادی، اجتماعی و ایجاد همبستگی ملی میشود.
كشورهای در حال توسعه برای رسیدن به اهداف فوق و قرار گرفتن در مسیر توسعه و رشد اقتصادی تا حدودی نیازمند تشكیل سرمایه هستند. تشكیل و تمركز سرمایه از منابع داخلی میتواند موجب خودكفایی در تولید كالاهای مصرفی و سرمایهای شده و تشكیل سرمایه عامل مهم و بنیادی در تحقق توسعه است. نیروهای مولد جامعه را از طریق تولید كالاهای سرمایهای افزایش میدهند تا از این طریق بتوانند به تولید كالاهای مصرفی و ضروری مبادرت ورزند. از طرف دیگر عدم تشكیل سرمایه كافی میتواند منجر به كاهش بهرهوری گردد كه آن نیز منجر به كاهش سطح درآمدها و رشد اقتصادی كه انعكاسی از قدرت تولید پایین است، خواهد شد. كاهش سرمایهگذاری به معنای پایین بودن بهرهوری و ضعف قدرت خرید مردم و در نتیجه پایین بودن مستمر درآمدهاست.
بنابراین برای افزایش سطح بهرهوری باید پس اندازهای داخلی و … برای ایجاد سرمایهگذاری جدید در كالاهای سرمایهای مادی تجهیز شود و نیز از طریق سرمایهگذاری در آموزش و پرورش و تربیت نیروی فنی به تشكیل سرمایه انسانی اقدام شود. تجربه موجود در پیشرفت اقتصادی جهان نشان میدهد كه همراه با رشد اقتصادی سیر فزاینده انباشت سرمایه نیز وجود داشته است. از آنجا كه سرمایهگذاری شرطی حیاتی برای به جریان انداختن وجوه در دسترس و كسب سود و منفعت بیشتر برای صاحب سرمایه و ایجاد اشتغال، رفاه و … برای جامعه است. متولد سرمایه و چگونگی تجهیز منابع برای رسیدن به این سرمایه به عنوان یكی از مهمترین مباحث اقتصادی مطرح میشود.
سرمایه و سرمایهگذاری :
سرمایه یعنی وجوه قابل سرمایهگذاری و حاصله از پسانداز كه به صورت ماشینآلات، ساختمان، ابزار مهارتها و یا وجوه نقد به جریان كار انداخته میشود. مفهوم تشكیل سرمایه این است كه جامعه كلید فعالیتهای مولد خود را به خدمت نیازمندیها و مصارف فوری نمیگذارد بلكه قسمتی از آن را صرف تولید كالاهای سرمایهای مانند ماشینآلات، كارگاهها، تجهیزات و تمامی اشكال سرمایه میكند كه قادر است تأثیر نیازهای مولد جامعه را به میزان زیادی افزایش دهد. بدین ترتیب میتوان سرمایه را به پنج گروه طبقهبندی كرد :
1ـ از طریق سرمایهگذاری خارجی (وامهای خارجی)
2- از محل وجوه حاصل از فروش منابع طبیعی كشور
3- از طریق پسانداز اجباری نظیر مالیاتها
4- از طریق پسانداز اختیاری توسط بانكها و بورس اوراق بهادار
5- از طریق شركتهای بیمه
كه در مورد گروه چهارم و پنجم میتوان گفت كه بهترین طریق منبع عرضه سرمایهاند. بدین ترتیب سرمایهگذاری را میتوان تشكیل سرمایه یا به عبارتی نتیجهای از تحصیل، تشكیل یا ایجاد منابع برای استفاده در فرایند تولید تعریف نمود. در واقع هدف از سرمایهگذاری انتقال قدرت خرید فعلی به قدرت خرید بیشتر در آینده است.
نقش سرمایه در رشد و توسعه :
تولید تابعی از عوامل گوناگون است كه سرمایه یكی از آنها به شمار میرود البته هر چند عواملی مثل نیروی كار، منابع طبیعی، تكنولوژی و مدیریت نیز دارای نقشهای خاص خود میباشند. ولی همیشه اهمیت تجهیز سرمایه به گونهای بوده كه عوامل دیگر را تحت تاثیر خود قرار داده است. این مهم به ویژه در كشورهای در حال توسعه از درجه اهمیت بالاتری برخوردار است. شكلگیری و تشكیل سرمایه با هزینه اقتصادی ولی با نرخ بازگشت توأم خواهد بود سرمایهگذاری وقتی امكانپذیر است كه تخصیص منابع منجر به افزایش ذخایر سرمایهای، چه مادی، چه انسانی شود. تشكیل سرمایه جریانی است مستمر. همراه با اثرپذیری و اثر گذاری متقابل یعنی تشكیل سرمایه و به كارگیری آن درآمد را افزایش میبخشد و افزایش درآمد به نوبه خود تشكیل سرمایه را بیشتر تسهیل میكند. تراكم سرمایه در صورتی بدست میآید كه مقداری از درآمدهای امروز پسانداز و تبدیل به سرمایه شود تا از آن طریق بتوان درآمد و تولید بیشتری در آینده بدست آورد. در مراحل اولیه رشد و توسعه به دلیل فقر شدید امر تشكیل پسانداز و یا سرمایه لازم و ضروری است. زیرا از یك طرف منابع مالی به مقدار كافی در دسترس نیست و از سوی دیگر تجهیز این وجوه محدود به سمت بخش تولیدی، صنعتی به دلیل فقدان بازارهای مالی برای تسهیل این امر به راحتی انجامپذیر نیست به طوریكه در اكثر كشورهای پیشرفته صنعتی توسعه بخش مالی به دنبال آن بازار سرمایه موجباتی را فراهم ساخته تا بخشی قابل توجهی از منابع مالی مورد نیاز بنگاههای تولیدی و اقتصادی از طریق سازكار اوراق بهادار تأمین شود.
در اقتصاد ایران هم به عنوان یك كشور در حال توسعه تشكیل سرمایه مهمترین عامل رشد و توسعه اقتصادی است. میتوان گفت یكی از منابع مهم سرمایه همان سپردههای افراد نزد بانكهاست كه به عنوان نماینده پسانداز جامعه محسوب میشود. همانطور كه بیان شد در كشورهای در حال توسعه تمركز سرمایه شكل نگرفت در حالیكه در كشورهای توسعه یافته انباشت سرمایه شكل میگیرد در نتیجه منجر به سرمایهگذاری در زمینههای مختلف خواهد شد. بنابراین باعث افزایش تولید و افزایش درآمد میشود. این افزایش درآمد مقداری پسانداز و تبدیل به سرمایهگذاری مجدد خواهد شد كه به صورت یك چرخه ادامه پیدا میكند و سبب رشد و شكوفایی اقتصادی میگردد.
در واقع سرمایهگذاری و تشكیل سرمایه نیاز اولیه هر فعالیت اقتصادی است و بدون وجود حداقل سرمایه یك بنگاه اقتصادی رسمیت نمییابد اما آنچه كه سرمایهگذاری را به عنوان یك متغیر اصلی برای تولید و رشد اقتصادی مطرح كرده تنها نیاز ابتدایی به سرمایه برای شروع و ادامه فعالیت نیست بلكه نقشی است كه كارایی سرمایه ایفا مینماید. به دنبال سطح بالای كارایی سرمایه، افزایش بهرهوری در نتیجه درآمد واقعی بالا را خواهیم داشت. این درآمد واقعی بالا، افزایش تقاضای كل در طرف تقاضای اقتصاد و افزایش پسانداز در طرف عرضه را به دست میدهد كه هر دوی اینها افزایش مجدد سرمایهگذاری را در اقتصاد به دنبال خواهد داشت.
à مروری بر ادبیات تئوریك پیرامون نقش سرمایه در رشد اقتصادی :
انباشت سرمایه نقش به سزایی در رشد و توسعه اقتصادی كشورها دارد چرا كه سرمایه یكی از عوامل مهم تولید بوده است. در كشورهای توسعه یافته انباشت سرمایه و تمركز سرمایه شكل گرفته اما در كشورهای در حال توسعه به دلیل عدم تمركز سرمایه رشد و توسعه حاصل نشده است. به منظور درك بهتر اهمیت تشكیل سرمایه در رشد اقتصادی به نظرات برخی از اقتصاد دانان اشاره خواهیم كرد. در تئوری توسعه اقتصاد دانان كلاسیك سرمایه یك نقش مركزی را بازی میكرد و انباشت سرمایه تعیین كننده اساسی رشد و پیشرفت اقتصادی بود. بحث سرمایهگذاری نزد آنان یك بحث پسانداز میباشد. و لذا وجود پسانداز از دید آنها شرط كافی برای بوجود آمدن سرمایهگذاری بوده.
تئوری رشد آدام اسمیت :
اسمیت از تمركز سرمایه به عنوان شرط لازم برای توسعه اقتصادی یاد میكند وی معتقد است حل مشكل توسعه اقتصادی تا حدود زیادی بستگی به تواناییهای مردم برای پسانداز و سرمایهگذاریهای بیشتری در یك كشور دارد بنابراین پسانداز نقش قابل توجهی در روند تمركز سرمایه دارد. وی انباشت سرمایه را قبل از شروع روند تقسیم كار میداند همچنین تمركز سرمایه، تقسیم كار و پیشرفت فنی را جدا از یكدیگر نمیداند. از نظر اسمیت نرخ سرمایهگذاری بر اساس پسانداز تعیین میشود. یعنی با افزایش سود، میزان پساندازها و سرمایهگذاری افزایش مییابد و یا كاهش سود هر دو كاهش پیدا میكنند همچنین تقسیم كار موجب میشود تا بهرهوری عامل كار بالا رود و در نتیجه درآمد واقعی افراد از جمله سرمایهداران افزایش یابد. افزایش درآمد واقعی موجب افزایش پساندازها و سرمایهگذاری میشود و در نتیجه تراكم سرمایه حاصل شده كه نتیجه آن كاهش در هزینهها بوده كه این خود باعث افزایش مجدد میزان سود شده و پسانداز و سرمایهگذاری بیشتری را ممكن میسازد. وی در كتاب ثروت ملل خود (در سال 1776 میلادی) چنین میگوید : “ هر افزایش و كاهش سرمایه به طور طبیعی تمایل به افزایش یا كاهش ارزش حقیقی صنعت تعداد دستهای تولیدی و در نتیجه ارزش قابل مبادله تولید سالانه زمین و كار كشور، ثروت حقیقی و درآمد تمام ساكنین آن دارد. سرمایه با صرفهجویی افزایش و با ولخرجی و اسراف كاهش مییابد. ” اسمیت عقیده داشت كه دست نامریی، گردش طبیعی اقتصاد را كه نتیجه آن رفاه عمومی است ایجاد میكند. در این صورت تقاضای كل تولید هرگز كاهش نخواهد یافت زیرا اگر مقداری از درآمد ملی پساندازها شود خود به خود به سرمایهگذاری تبدیل میشود. بنابراین “ قانون سی ” به این مفهوم كه عرضه تقاضای خود را خلق میكند در نظریه اسمیت جلوه میكند زیرا در نظریه پساندازها و سرمایهگذاری وی امكان كتاب ثروت ملل میگوید :“ ولخرجی و اسراف دشمن منافع عمومی و صرفهجویی به سود منافع اجتماعی است.” همانطور كه بیان شد از مطلب فوق چنین استنباط میشود كه از نظر وی و اقتصاددانان كلاسیك پسانداز به وسیله دست نامریی به سرمایهگذاری بدل شده و لذا بحث سرمایهگذاری در نزد آنها بحث پسانداز میباشد و عاملی كه برابری این دو را تضمین میكند همان نرخ بهره است.
سایمون كوزنتس بیان میكند كه در نگاهی به رشد یك كشور توسعهیافته در قرون گذشته باید افزایش اساسی در نسبتهای تشكیل سرمایه وجود داشته باشد با عدم حصول به چنین افزایش در تشكیل سرمایه هر شتابی در رشد جمعیت منجر به كاهش تولید سرانه گردیده است. وی از مقایسه با امنیت جاری كشورهای توسعهنیافته استنتاج كرد كه در رده افزایش نسبتهای تشكیل سرمایه انتقال از وضعیت ماقبل صنعتی به وضعیت مدرن میباشد.
كوزنتس و كلارك با مطرح كردن دور باطل فقر كه در آن سطح پایین زندگی منجر به پایین بردن سطح پسانداز گشته و پایین بردن پسانداز امكان سرمایهگذاری را تضعیف میكند. پایین بودن سرمایهگذاری منجر به افزایش بیكاری و كاهش بهرهوری و نهایتاً كاهش سطح تولید میشود. بر ضرورت سرمایهگذاری و پیدا كردن راهی برای افزایش پسانداز برای رهایی از این دور باطل فقر تأكید داشتند.
لوئیس میگوید كه پسانداز و سرمایهگذاری لازمة رشد اقتصادی است. الگوی رشد لوئیس یك الگوی دوبخشی بود. وی فرض میكند كه آهنگ انتقال نیروی كار ] از روستا به شهر[ و ایجاد اشتغال و بخش شهری متناسب با آهنگ تراكم سرمایه شهری است. تراكم سرمایه به وسیله مازاد سود بخش نوین پس از پرداخت دستمزدها براساس این فرض كه سرمایهدار تمام سودش را مجدداً سرمایهگذاری میكند كه امكانپذیر میشود. هر قدر آهنگ تراكم سرمایه سریعتر باشد آهنگ رشد بخش نوین بالاتر و آهنگ ایجاد مشاغل جدید سریعتر و در نتیجه به رشد اقتصادی بالاتری میرسد. وی نخستین كسی بود كه بیان كرد تشكیل سرمایه در طول انقلاب صنعتی دو برابر شده است.
لوئیس در كتاب « تئوری رشد اقتصادی» میگوید : ² مشكل و مسأله اصلی كه در تئوری توسعه اقتصادی باید فهمیده شود فرایندی است كه طی آن جامعه كه قبلاً 4 یا 5 درصد یا حتی اندكی از درآمد ملی خود را پسانداز و سرمایهگذاری میكرده است خود را به اقتصادی تبدیل كند كه پسانداز اختیاری حدود 12 تا 15 درصد درآمد ملی یا حتی بیشتر از آن باشد. این مسأله مشكل اساسی است. زیرا واقعیت اصلی توسعه اقتصادی انباشت سریع سرمایه میباشد. ²ما نمیتوانیم هیچ انقلاب صنعتی را توضیح دهیم مگر اینكه بتوانیم توضیح دهیم چرا پسانداز نسبت به درآمد ملی افزایش پیدا كرده است.
روستو بعنوان یك اقتصاددان تاریخی معاصر این مطلب لوئیس را كه تشكیل سرمایه در طول انقلاب صنعتی دو برابر شده، را مورد تأیید قرار داد. تحت عنوان مرحله خیز در مراحل پنجگانه رشد اقتصادی وی نام گرفت. روستو تحول اقتصادی ـ اجتماعی كشورهای جهان را براساس مطالعات و بررسی وقایع تاریخی به پنج مرحله تقسیم میكند. وی معتقد است برای رسیدن به مرحله كامل پیشرفت اقتصادی و انتقال از عقبماندگی به توسعه تمام كشورها باید از یك رشته از قدمها و یا مراحل بگذرند این مراحل عبارتند از :
× مرحله سنتی
× مرحله ماقبل خیز
× مرحله خیز
× مرحله بلوغ اقتصادی
× عصر مصرف انبوه
روستو همانند ماركس یك حالت جبری برای وقوع پنج مرحله فوق قائل میشود. مرحله خیز مهمترین مرحله نزد وی است برای وقوع آن، افزایش نسبت تشكیل سرمایه را بسیار ضروری میداند. همچنین در كتاب مراحل رشد اقتصادی خود خیز را به عنوان فاصله زمانی تعریف میكند كه در طول آن نرخ سرمایهگذاری افزایش یابد به طوری كه تولید سرانه حقیقی افزایش یابد. او معتقد است كشورهای عقبمانده كه هنوز در مرحله جامعه سنتی یا ² پیش شرایط ² هستند باید به تجهیز پساندازهای داخلی و خارجی به منظور ایجاد سرمایه كافی برای تسریع رشد اقتصادی بپردازند تا به مرحله خیز برسند. روستو برای مرحله حركت به سوی بلوغ نیز افزایش نسبت تشكیل سرمایه را بیشتر از مرحله خیز مورد تأكید قرار میدهد. وی معتقد است كه در مرحله خیز باید میزان پساندازها از درآمد ملی از 5 درصد بر 10 درصد یا بیشتر افزایش یابد. میزان سرمایهگذاریهای تولیدی نیز به همان اندازه افزایش پیدا كند و برای آنكه رشد اقتصادی مستمر داشته باشیم سازماندهی مالی، سیاسی و اقتصادی ضرورت پیدا میكند كه در این صورت زمینههای تأمین سرمایهگذاری داخلی فراهم میشود.
كینز در نظریات خود در كتاب تئوری عمومی چنین بیان میكند : ² برای این واقعیت اهمیت بسیار اندكی قائل میشویم كه سرمایه یك مقوله مستقل نیست كه جدا از مصرف وجود داشته باشد. برعكس هرگونه ضعف در میل به مصرف كه به منزله عادت همیشگی تلقی گردد باید تقاضای سرمایه را نیز مانند تقاضای مصرف تضعیف نماید. ² وی در نظریات خود اثر كاهش تمایل به مصرف را كه در واقع موجب محدود شدن تقاضای مؤثر میشود را مضر دانست.
در ارتباط با مسأله تشكیل سرمایه به نظریه فشار بزرگ از سوی روزن اشتاین رودان برمیخوریم. آنان معتقدند كه كشورهای توسعهنیافته برای رهایی از دام توسعهنیافتگی و به دلیل پایین بودن موجودی سرمایه احتیاج به سرمایهگذاری عظیمی دارد و سرمایهگذاری در مقیاس وسیع را شرط لازم برای توسعه این كشورها میدانند و چون در اینگونه كشورها اغلب دولتها نقش عمدهای را در تشكیل سرمایه برای شروع و هدایت رشد و توسعه دارند لازم است سرمایهگذاری به صورت همزمان در صنایع مختلف و مكمل صورت گیرد تا این صنایع تقاضا برای كالاهای یكدیگر را فراهم كرده و محدودیت بازار را كه در این كشورها مانعی در راه رشد این صنایع است از بین ببرد. بنابراین برای رسیدن به رشد و توسعه اقتصادی وجود منابع مالی ضروری است و هر تبدیل منابع مالی به سرمایهگذاری.
ریكاردو معتقد است سرمایهداران یا طبقه مولد جامعه تا زمانی كه نرخ سود مثبت است سود حاصل را به سرمایهگذاری تبدیل كرده و موجب رشد و توسعه اقتصادی میشوند. تا زمانی كه نرخ سود به اندازه كافی بالا باشد سرمایهداران قادر خواهند بود پسانداز و سرمایهگذاری كنند. در این صورت عرضه سرمایه بالا میرود و دستمزد زیاد میشود این امر امكان اشتغال نیروی كار را كه از طریق رشد جمعیت در حال افزایش است فراهم میآورد اما با رشد مداوم جمعیت یا با فشار جمعیت و در شرایطی كه شیوه فنی تولید ثابت است جریان تبدیل سود به سرمایهگذاری به طور مداوم امكانپذیر نیست. بنابراین با افزایش نیروی انسانی جدید كه به زمینهای در حال كشت و نامرغوب اضافه میگردد سهم بهره مالكانه از درآمد زمین افزایش یافته و حجم سود را كاهش میدهد. در نتیجه طبقه غیرمولد جامعه غنی و غنیتر شده و درآمد خود را صرف خرید كالاهای لوكس و تجملی میكنند. در حالی كه طبقه سرمایهدار كاملاً از بین میرود.